1) برداشت از پس انداز شخصی:

نخستین و اغلب مهم ترین شیوه برای به دست آوردن سرمایه لازم است. اگر بتوانیم خودمان را عادت دهیم که برای راه اندازی کسب و کارمان پول پس انداز کنیم، پس به احتمال بسیار در آن هنگام که کسب و کارمان را راه اندازی می کنیم، از ویژگی های شخصیتی و نظم لازم برای موفق شدن برخوردار خواهیم بود.

2) فروش بخشی از دارایی های خود:

می توانیم از فروش و نقد کردن دارایی ها(خودروی شخصی، کالاهای موجود در انبار، بیمه عمر، سهام و...) برای فراهم کردن سرمایه لازم جهت راه اندازی کسب و کارمان استفاده کنیم.

3) گرفتن وام شخصی:

این وام ها بر پایه اعتبار گذشته، ویژگی های شخصیتی و شغل مان به ما پرداخت می شود. گاهی می توانیم بر مبنای دارایی های شخصی خود(وثیقه) از بانک وام اعتباری بگیریم و از آن برای اداره کردن کسب و کار مان استفاده کنیم تا به مرحله فروش و سودآفرینی کافی برسیم.

4) پول قرض گرفتن در ازای گذاشتن وثیقه:

می توانیم به ازای هر یک از دارایی های شخصی(خودرو، خانه، وسایل منزل و...) پول قرض بگیریم. بسیاری از کارآفرین ها با قرض گرفتن، تامین اعتبار یا گرو گذاشتن یکی از دارایی های شخصی شان کسب و کار شان را راه اندازی کرده اند.

 

5) پول گرفتن از اعضای خانواده و عزیزان:

که برای راه اندازی کردن 90% از کسب و کارهای تازه استفاده می شود. این پول را افرادی در اختیارمان قرار می دهند که به ما علاقه دارند(خانواده، دوستان، خویشاوندان، همکاران، آشناها و...).

6) گرفتن وام تجاری:

برای این کار، باید گزارش های مالی روزآمد و تضمینی شخصی داشته باشیم که همه دارایی های کنونی و آینده ما را پوشش می دهد. بهتر است درباره شرایط لازم برای دریافت این نوع وام بررسی های زیادی انجام دهیم.

7) خودمان راه مان را به سوی موفقیت بگشاییم:

این شیوه یکی از عمومی ترین و تاثیرگذارترین شیوه ها در تاریخ تجارت است. به این ترتیب که کارمان را در سطحی محدود آغاز می کنیم، کالاها و خدمات مان را در سطحی محدود می فروشیم، به سودآفرینی می رسیم و سپس سود به دست آمده را دوباره در کسب و کارمان سرمایه گذاری می کنیم. در این صورت در مرحله بعد، فروش مان افزایش می یابد و دوباره همان روند را تکرار می کنیم.

برتری و امتیاز چنین شیوه ای این است که در مقایسه با زمانی که کارمان را با سرمایه ای هنگفت آغاز می کنیم، نکته های بیشتری می آموزیم. در این شیوه در حقیقت ثروت را جایگزین کار و تلاش مان می کنیم.

8) استفاده از سرمایه مشتریان مان:

اگر مشتریان مان پیشاپیش به ما پول پرداخت کنند(پیش پرداخت)، ما نیز سرمایه لازم را دراختیار خواهیم داشت تا کالاها و خدماتی را تولید و تهیه نماییم که قرار است آنها را به همان مشتریان بفروشیم.

9) دریافت (همه) پول پیش از آغاز کار(سرمایه گذاری مشتریان): یکی از رایج ترین راه های افزایش سرمایه است.

نمونه:

واگذار کردن امتیاز کسب و کار:

  •  واگذارکننده امتیاز، با فروش حق استفاده از نام و ساختار تجاری اش در محدوده ای دیگر از بازار، کسب و کارش را گسترش می دهد.
  • خریدار امتیاز نیز مبلغی را بابت خرید آن امتیاز می پردازند و این مبلغ نیز سرمایه لازم را برای تقویت شدن کسب و کاری فراهم می کند که امتیاز آن واگذار شده است.

10) فروش حق عضویت کالاهای فرهنگی:

مانند فروش حق عضویت خبرنامه ها، مجله ها و کالاهای فرهنگی دیگر. در این صورت، مشتری پیشاپیش و حتی پیش از تحویل گرفتن کالای انتخابی اش، پول آن را می پردازد(مانند پرداخت هزینه اشتراک یک ساله حتی پیش از تحویل گرفتن نخستین شماره نشریه انتخابی).

11) استفاده از بازاریابی به شیوه پست مستقیم:

یکی دیگر از شیوه های سرمایه گذاری از سوی مشتریان است. در این شیوه، سرمایه گذاری ما در زمینه تبلیغ و آگهی خواهد بود؛ ولی پیش از تهیه و تولید کردن کالاها و خدمات و تحویل دادن آنها به مشتری، از وی سفارش می گیریم و مبلغ آن را به صورت نقدی(دستی، واریز به حساب، کارت بانکی و...) دریافت می کنیم. درواقع مشتری های ما، همزمان با پیشرفت کسب و کارمان، سرمایه لازم را در اختیار ما قرار می دهند.

12) واگذاری امتیازها:

با واگذار کردن امتیاز تولید یا بازاریابی کالاها یا خدمات انحصاری خودمان در ازای مبلغی معین، می توانیم از سرمایه مشتریان مان بهره ببریم.

13) کارمزد خدمات مان را پیشاپیش دریافت کنیم:

این شیوه را می توانیم در زمینه امور مشاوره به کار ببریم. در بسیاری از شرکت های کوچک، نخست، از دانش افراد استفاده می شود که در زمینه ای ویژه کارشناس هستند. این افراد خدمات شان را به منزله مشاور به مشتریان پیشنهاد می دهند و مبلغی را برای کارمزد کارشان در نظر می گیرند. به این ترتیب، مشتریان هر ماهه مبلغی را به این افراد می پردازند تا در هر ماه، به مدت چند روز یا چند ساعت، از دانش آنها بهره مند شوند. مبلغ پرداختی مشتریان، در ازای بهره مند شدن از این خدمات، با تورم افزایش می یابد  و اغلب در آغاز هر ماه به این افراد پرداخت می شود.

14) بازاریابی چند سطحی(شبکه ای):

در این روش، ما تنها به نمونه ای از کالاهای درنظر گرفته شده برای فروش نیاز داریم تا کارمان را آغاز کنیم. با نشان دادن این نمونه ها می توانیم سفارش بگیریم و مبلغی را به عنوان پیش پرداخت از مشتری دریافت نماییم. سپس می توانیم آن کالاها را از تولید کننده بخریم، آنها را به دست مشتریان برسانیم و سودآفرینی کنیم.

15) تامین سرمایه لازم از مشتریان:

بسیاری از سازمان ها کالاها یا خدمات شان را می فروشند و هنگام سفارش دادن مشتری از او می خواهند تا همه مبلغ مربوط به آن سفارش یا بخشی از آن را بپردازد. اگر چنین کاری امکان پذیر نباشد، آنها مشتری را ترغیب می کنند به جای پرداختن مبلغ آن سفارش به صورت 1، 2 یا چند ماهه، مبلغ آن را پس از تحویل گرفتن سفارش به طور کامل بپردازد. سپس این مبلغ را دریافت کرده و آن را به تولیدکنندگان یا تامین کنندگان آن کالاها می پردازند.

16) فاکتور کردن مطالبه ها:

بسیاری از سازمان ها سفارش خرید مشتریان را فاکتور می کنند. به ویژه اگر از سازمانی بزرگ و پرآوازه سفارش می گیرند؛ سفارش خرید، به معنای واقعی تضمینی برای پرداختن مبلغ کالاها یا خدمات فروخته شده پس از تحویل دادن آنها خواهد بود. بانک ها نیز درصد بالایی از ارزش سفارش را(به دلیل معتبر بودن مشتری) به فروشنده وام می دهند.

17) افزایش دادن سرمایه مشارکتی کسب و کار خود(استفاده از سرمایه گذاری های ریسک پذیر):

سرمایه گذاری به این شیوه بسیار پیچیده است(به ثمر رساندن آن چندان آسان نیست). افرادی چنین کاری را انجام می دهند که بسیار باتجربه هستند. آنها در کسب و کارهایی سرمایه گذاری می کنند که به احتمال بسیار، به سرعت رشد خواهند کرد.

بسیاری از کارآفرین های جوان تلاش می کنند با استفاده از سرمایه سرمایه گذاران کارشان را آغاز کنند. آنها از شدت سختی کار شگفت زده می شوند. کمتر از 1% کسب و کارهای تازه راه اندازی شده می توانند از سرمایه مشارکتی دیگران استفاده کنند، زیرا کار آنها بسیار مخاطره آمیز است. 99% برنامه ریزی ها و پیشنهادهایی که از سوی کارآفرین های گوناگون به سرمایه گذاران ارایه می شوند، در پایان، از سطل زباله سر در می آورند. به همین دلیل سرمایه گذاران حاضر نیستند سرمایه خودشان را برای این گونه کسب و کارها(بدون طرح و برنامه دقیق، نداشتن سابقه عملکرد درخشان، عدم صلاحیت و شایستگی مدیران و...) هدر بدهند.

18) تامین سرمایه لازم از شرکت هایی که در کسب و کارهای کوچک و نو بنیان سرمایه گذاری می کنند(سرمایه گذاران ریسک پذیر):

کار این شرکت ها تا حدودی به سرمایه گذاران مشارکتی شباهت دارد، زیرا باید پیش از سرمایه گذاری کردن، به گونه ای سند موفقیت ما(سابقه عملکرد موفقیت آمیز دست کم به مدت 2 سال) را ببینند.

19) استفاده از سرمایه تامین کنندگان کالاها یا خدمات مان:

بسیاری از سازمان هایی که کالاها یا خدمات ما را برای فروش به مشتریان مان تامین می کنند، به ما این امکان را می دهند که صورتحساب خریدمان را دیرتر پرداخت کنیم. یعنی اگر نزد تامین کننده ها اعتبار و پیشینه ای عالی داشته باشیم، آنها اغلب زمان بیشتری به ما فرصت می دهند تا صورتحساب مان را بپردازیم. در این صورت فرصتی به دست می آوریم تا کالاها، خدمات یا حتی مواد اولیه لازم را از تامین کنندگان بخریم، کالاها و خدماتی را تولید و آماده کنیم که آنها را به مشتریان فروخته ایم و سپس صورتحساب تامین کنندگان را بپردازیم.

امتیاز این روش این است که همه کارها پیش از پرداختن مبلغ صورتحساب تامین کنندگان انجام می شود.

20) عرضه سهام کسب و کار در بازار:

زمانی که کسب و کارمان سودآفرین است، برای فروش و سودآفرینی آن، سند و مدرکی داریم و برای پیشرفت کردن و گسترش دادن کارمان به سرمایه ای بیشتر نیاز داریم. در اینجا می توانیم سهام مان را به بازار عرضه کنیم.

این شیوه افزایش سرمایه بسیار پیچیده است و برای موفق شدن در این زمینه باید همه ریزه کاری های آن را با دقت مطالعه و بررسی نماییم. همچنین این روش بسیار زمان بر و پرهزینه است، ولی یکی از شیوه های تاثیرگذار برای ثروتمند شدن کارآفرین ها به حساب می آید.